یادداشتهاى بى سر و ته

درباره بلاگ
یادداشتهاى بى سر و ته

“راهی پیدا کردم،
که تا ابد با هم دوست باشیم.
راهم خیلی ساده‌ست.
"من می‌گم چیکار کنی،
تو هم همون کارو می‌کنی.”


لطفا نظر تبلیغاتی نذارید
لطفا
لطفا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۲۲ مطلب با موضوع «ماجراهای ما» ثبت شده است

۱۲ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۳۲

واقعا چرا؟

این مردا چرا اینجورین؟

واقعا چرا؟

هرچی زنا بیشتر تو سر خودشون میزنن و بیشتر خودخوری میکنن (البته بگما این وسط مخ مردا رو هم میخورن)

این مردا اصلا عین خیالشون نیست

با ارامش کامل و طمانینه به کار خودشون میرسن و انگار نه انگار


قبلا یه پست قبلا راجع به این موضوع نوشته بودم

ولی اون موقع هنوز خدم به عمق فاجعه پی نبرده بودم!

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۰۹

پرتوقع


قانون نذارید

یا بهتره بگم توقع نداشته باشید

هر وقت بحث کردید یا از هم ناراحت شدید همیشه جنس ظریف (همون زن) بیاد جلو و از دلتون در بیاره!

درسته گاهی و البته اگه مقصر باشه لازمه

ولی انتظار نداشته باشید حتی اگه شما اشتباه کردید و جایی بهش گند زدید بازم اون بیاد و از دلتون در بیاره

اصلا رو چه حسابی باید این کارو بکنه؟



یه جایی باید بفهمی اینجوری جواب نمیده

شاید یه بار یا دوبار جواب بده

ولی همیشه اینطور نیست!

۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۰۵

ضایع

آخه عزیز من چرا این کارو میکنی؟

آخه تو که آدم فهمیده ای بودی

با فرهنگ بودی

تازگیا با کیا میپری که اینجوری شدی؟


قشنگ گوشی رو بردار و بگو ببخشید من الان در این شرایطم

نمیتونم صحبت کنم


ولی اینکه پا میشی میری خونه

خونتونم که تابلو، چون اونجا آنتن نمیده

مگه من خرم که نفهمم؟

ساعت 7 رفتی خونه

ساعت 9 اس دادی من خونم، تازه رسیدم!!!

تازه اونم بعد از اینکه 8 بار ازت پرسیدم کجایی



خیلی ضایعی به قران

یه خورده رو خودت کار کن که حداقل ضایع بازی در نیاری


۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۵۳

تو


 بود و نبود تو برای من مثل 0 و 100 میمونه

حد وسط نداره

یا هستی

یا نیستی


خٍِِلاص

۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۵

سیگار



بابا انقد به دخترى که داره سیگار میکشه زل نزن!

اخه تو چه میدونى چه دردى تو دلشه

بذار به حال خودش باشه

خوشت میاد وقتى دارى گریه میکنى بقیه به تو زل بزنن؟

اینم همونه



+دلم میخواد الان یه سیگار دستم بگیرم و یه پک عمیق بزنم تا از سرفه خفه شم! (ادای روشنفکری!)


۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۹

غار تنهایی

میدونم که گاهی مردا نیاز دارن به غار تنهاییشون پناه ببرن

میخوان تنها باشن

میخوان کسی باهاشون حرف نزنه

میخوان با خودشون خلوت کنن


ولی وقتی یه چیزی از حد بگذره دیگه لوث میشه

دیگه اون اثری و که باید داشته باشه نداره


حالا از ما گفتن، انقد خودتونو لوس نکنید(این لوس با اون لوث بالا فرق میکنه ها!)

۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۴۴

بی اعصاب

خب حالا ول کن!


همین جمله، دقیقا همین جمله است که بالاخره باعث میشه تا من یه روزی سکته ناقصو بزنم

تا میام دو کلمه حرف بزنم

خودمو تو بحثا شرکت بدم

همین که نطقم گل میکنه

همین جمله ست که مثل پتک تو سرم میخوره و جناب میگه: خب حالا ول کن!


بازم به روی خودم نمیارم

بحثو عوض میکنه، منم دوباره شروع میکنم...

تا اینکه گفتگو بازم با همین جمله تموم میشه: خب حالا ول کن!


آخه عزیز من تو که اعصاب مصاب حرف و بحثو نداری خب چرا شروع میکنی

چرا آدمو تر.و.ر شخصیتی میکنی؟

آخه این چه وضعشه؟

مسخرشو در آوردی دیگه

اه


۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۴۱

بی تفاوت

تازگیا توجه کردم که دیگه باهاش بحث نمیکنم

دیگه مخالفت نمیکنم

دیگه اعتراض نمیکنم

کلا اعتراضم به یه مسیج چهار کلمه ای خلاصه میشه

دیگه دنبال بحث و جدل نیستم

از یه طرف خوبه ها

اعصابم ارومتره

از طرف دیگه این یعنی اینکه

به چیزی اهمیت نمیدی

دیگه انقد برات مهم نیست که بخوای به خاطرش اعصاب خودتو خورد کنی

نه اینکه بگم به ارامش رسیدما، نه

تو دلم غوغاس

ولی دیگه حوصله به زبون آوردن ندارم

البته این حالت اصلا خوب نیست


باید خونت به جوش بیاد

باید غر بزنی

این یعنی من اینجام

منو ببین


ظاهرا اونم از این وضعیت راضی تره

اعصاب اونم راحتتره

حداقل از جانب من!

۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۸

آیا میشه

ایا میشه مردا رو تحت تاثیر قرار داد؟

میشه نظرشونو عوض کرد؟

من که فکر نمیکنم

فقط زمانى میشه که خودشون بخوان

فقط در اینصورت میشه

خودشون 

باید 

بخوان

خلاص

۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۵۲

توجیه

یعنی وقتی نمیخواد یه کاری و انجام بده یه دلایلی میاره که بیا و ببین

یه اتفاقات نادری براش میوفته که شاخ در میاری

اونجاست که دلم میخواد بهش بگم


عزیزم چرا وقتی تو چشمام زل میزنی و داری دروغ میگی

و من لبخند میزنم

فکر میکنی من خرم؟

یه لحظه هم به این فکر کن که دارم به خریت تو میخندم!