چیزایی هست که مثل خوره داره ذهن و روح منو میخوره
چیزایی که هنوز اتفاق نیوفتاده ولی اگه اتفاق بیوفته واویلا...
نمیدونم چرا انقد بهش بدبین شدم
هیچوقت فکرشم نمیکردم ادم بدبین و شکاکی بشم
ولی از قرار معمول دارم میشم
و این خیلییییییییییییییییییییییییییییی بده
نمیتونم جلو فکر کردنمو بگیرم
با این ذهنیت بد دارم اونم اذیت میکنم
همیشه فکر میکردم ادم منطقی خواهم بود
یا اینکه سعی میکنم اعتماد کنم حتی اگه خلافش ثابت بشه
ولی الان دارم دقیقا عکسشو انجام میدم
این فکرا باعث میشه تا پا پس بکشم، جا بزنم، بهش اهمیت ندم
چرا اینجوری شدم؟
اینا عوارض تو خونه موندن و فکر و خیالات احمقانس
ولی اگه قراره چیزی پیش بیاد بهتره الان پیش بیاد
قبل از اینکه زیر یه سقف بریم